« کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟! »

نظرات 2 + ارسال نظر
دوست پاییزی سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام
کاروان کجا رفت؟؟؟ بی من؟؟؟ من یه دقیقه خوابم بردا..نامردا منو جا گذاشتن و رفتن..
اشکال نداره همچین سریع میرم بهشون میرسم که ازشون جلو میزنم..حالا حالیشون میکنم..
همین الان میرم..راه رو بلدم..۲ تا سوال دیگه رو متوجه نشدم :)) یه راهنمایی کن..

ع سه‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:08 ب.ظ http://www.wxyz.blogsky.com

سلام آقا احسانی که در مالزیا بوف کور هستی ...جالب گفتی...ولی اگه تو ایران بودی چه اسمی واسه خودت میگذاشتی برادر.تو در کنار فراتی ندانی این معنی....به راه بادیه دانند قدر آب زلال.یا بهتره بگم ...خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان ...کین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان...یام بهتره هیچی نگم...برم وبتو بخونم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد